داستان نماز
مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی بعد از درس به حجره یکی از طلبه ها رفتند. چند دقیقه ای در آنجا حضور داشتنه و بیرون آمدند.
وقتی از آقا پرسیدند،دلیل حضورتان در حجره آن طلبه چه بود؟!
فرموده بودند: آن طلبه دیشب در قنوت نماز وتر نماز شب اش مرا دعا کرده بود و به سبب دعای او، نفحاتی به بنده رسید.
لذا به عنوان تشکر و برای آنکه به او تفقدی کرده باشم، به حجره اش رفتم.
نظر دهید »
حساب و کتاب
حاج آقا قرائتی تعریف می کردند که:
فردی گناهکار بود و به او تذکر دادم او هم جواب داد و گفت: ای بابا حاج آقا فکر کنم تو خدا را نمیشناسی خدا خیلی خیلی بخشنده و کریمه…
استاد قرائتی هم که الحق و الانصاف استاد مثال هستند پاسخ دادند: بانکم خیلی خیلی پول داره ولی تو بری بگی بده میده؟؟
نه نمیده…
چون حساب و کتاب داره…