کم سن ترین شهید کربلا
کم سن و سال ترین شهید کربلا از یاران امام، عمربن جناده یازده ساله بود. پدرش در حمله اول شهید شد. خودش خدمت امام حسین (علیه السلام) آمد و اجازه میدان طلبید. امام اجازه نمی داد و او اصرار می کرد. امام مراعات حال مادرش را می کرد. ولی او گفت: ان امی امرتنی(1)، مادرم دستور داده است که به میدان بروم و لباس رزم بر من پوشانده است.
علاوه بر اینکه مادرش (بحریه بنت مسعود خزرجی) مشوق او برای جهاد و شهادت بود، پس از شهادت نیز با روحیه ای بزرگ با این مساله برخورد کرد. سپاه دشمن سر او را به طرف سپاه امام حسین (علیه السلام) افکندند. مادرش آن سر مطهر را برداشت و خطاب به آن می گفت: چه نیکو جهاد کردی پسرم! ای شادی قلبم، ای نور چشمم! سپس سر را پرتاب کرد و با آن کسی را کشت، آنگاه چوبه خیمه را برداشت و حمله کرد که به وسیله آن بجنگد. امام حسین (علیه السلام) مانع شد و او را به خیمه زنان برگرداند.(2)
پی نوشت:
1) انصار الحسین، ص 86.
2) تنقیح المقال، مامقانی، ج 2، ص 327.
اولین بانوی شهید کربلا
ام وهب، همسر عبدالله بن عمیر کلبی بود و در کوفه می زیست. وقتی شوهرش تصمیم گرفت برای سیدالشهدا (علیه السلام) شبانه از کوفه به کربلا برود، اصرار کرد تا او را نیز همراه خویش ببرد. آنان شبانه به یاران امام پیوستند. روز عاشورا وقتی شوهرش به میدان رفت، او نیز چوبی به دست گرفت و عازم میدان شد، اما سیدالشهدا (علیه السلام) جلوی او را گرفت و فرمود: بر زنان جهاد نیست. پس از آنکه شوهرش به شهادت رسید، خود را به معرکه رساند و به پاک کردن خون از چهره او پرداخت. شمر غلام خود را فرستاد. آن غلام، باگرزی که بر سر آن بانوی رسید کوبید، او را هم شهید کرد.(1)
فرزند ام وهب نیز در عاشورا به شهادت رسید. مادرش روز عاشورا از مشوقان او بود تا به جانبازی و فداکاری بپردازد. وقتی وهب (پسر او) پس از مقداری جنگیدن، نزد مادر برگشت و گفت: آیا راضی شدی؟ مادرش گفت: وقتی راضی می شوم که در رکاب حسین (علیه السلام) به شهادت برسی. دوباره رفت و جنگید تا شهید شد. ام وهب، اولین زنی بود که از سپاه حسین بن علی (علیه السلام) به شهادت رسید(2) و تنها زن شهید در کربلا بود.
پی نوشت:
1) اعیان الشیعه، ج 3، ص 482، انصارالحسین، ص 61.
2) بحارالانوار، ج 45، ص 17.