بنام مادر
پا به پای غم من پیر شد و حرف نزد...!
داغ دید از من و تبخیر شد و حرف نزد...!
شب به شب منتظرم بود و دلش پر آشوب...!
شب به شب آمدنم دیر شد و حرف نزد...!
غصه می خورد که من حال خرابی دارم...!
از همین غصه ی من سیر شد و حرف نزد...!
وای از آن لحظه که…
بیشتر »